<![CDATA[<body>

وبلاگ مهدی دربار‌‌ه‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان

Sunday, February 19, 2006

نظرخواهی جدید گالوپ از مردم آمریکا

همانطور که چند روز پیش نوشته بودم، یک نظرخواهی دیگر از مردم آمریکا توسط گالوپ روز ۹-۱۲ فوریه انجام شده که قسمت عمده اش درباره مساله هسته‌ای ایران است. من سعی می‌کنم قسمتی از آمار را اینجا بیاورم. بقیه اش را خودتان در وبسایت گالوپ ببینید.


فکر کنید که آمریکا چه باید بکند تا برنامه اتمی ایران را متوقف کند:
۱) سریعا به ایران حمله نظامی کند: ۹٪
۲) راههای دیپلماتیک و تحریم اقتصادی استفاده کند: ۶۸٪
۳) هیچ کاری نکند: ۱۸٪
۴) نظری ندارم: ۵٪

اگر فشارهای دیپلماتیک و تحریم اقتصادی نتیجه نداد، فکر می کنید که آمریکا باید از نیروی نظامی بر علیه ایران استفاده کند:
۱) بله: ۴۰٪
۲) خیر: ۴۹٪
۳) نظری ندارم: ۱۱٪

آیا اطمینان دارید که دولت بوش توانایی حل مشکل با ایران را داشته باشد:
۱) کاملا اطمینان دارم: ۱۷٪
۲) تاحدی اطمینان دارم: ۲۸٪
۳) نه اطمینان چندانی ندارم: ۲۷٪
۴) اصلا اطمینانی ندارم: ۲۸٪
۵) بی نظر: ۱٪

چقدر نگران هستیند که آمریکا کار کافی برای متوقف کردن برنامه تولید سلاحهای هسته‌ای نکند:
۱) خیلی نگرانم : ۲۶٪
۲) تاحدی نگرانم : ۴۶٪
۳) چندان نگران نیستم: ۲۴٪
۴) اصلا نگران نیستم: ۶٪
۵) بی نظر: ۲٪

اگر ایران به سلاح های هسته ای دست پیدا کند، کدام اتفاق زیر محتمل تر است:














-خیلی محتملتاحدی محتملکم احتمالابدابی‌نظر
ایران سلاح اتمی را به تروریستها خواهد داد تا بر علیه آمریکا استفاده کنند۵۰۳۰۱۲۶۲
ایران سلاح اتمی را به تروریستها خواهد داد تا بر علیه اسراییل استفاده کنند۴۹۳۲۱۲۴۴
دولت ایران سلاح اتمی را بر علیه آمریکا استفاده خواهد کرد۳۰۲۹۲۶۱۲۲
دولت ایران سلاح اتمی را بر علیه اسراییل استفاده خواهد کرد۴۱۳۶۱۵۴۴


همانطور که از روی آمار نظرخواهی می‌بینید، اتفاقاتی که در یک ساله اخیر افتاده باعث شده که مردم آمریکا از دستیابی ایران به سلاحهای هسته‌ای خیلی نگران باشند. اما خوشبختانه با تمام نگرانی‌شان هنوز طرفدار حمله نظامی به ایران نیستند. عملا تبلیغهایی که در سال گذشته بر علیه ایران می‌شد، بیشتر برای این بود که باید به مساله ایران توجه کرد. مثلا نئوکانی مثل مایکل لدین همیشه می‌نوشت که درباره ایران یک کاری باید کرد. ولی این افراد هیچ وقت در مورد جنگ نمی‌گفتند چون نمی‌خواستند مردم از همان اول از موضوع زده شوند. اتفاقا در سال گذشته بیشتر کسانی که کلمه جنگ بر علیه ایران را بکار برده‌اند، فعالان چپ و صلح طلب بودند که می‌خواستند بگویند که تبلیغات منفی بر علیه ایران زمینه سازی برای جنگ است، هرچند که الان صحبتش نیست.

اما حالا که قضیه هسته‌ای ایران تبدیل به یک «مشکل» شده است. می‌بینید که ۷۰ درصد مردم آمریکا فکر می‌کنند که احتمالی هست که ایران سلاح هسته‌ای به تروریستها بدهد و آنها بر علیه آمریکا استفاده کنند. بگونه‌ای فاز اولِ پروژه کسانی که بدنبال حمله به ایران هستند به پایان رسیده است، اکثر مردم آمریکا قانع شده‌اند که باید درباره ایران کاری کرد. اما همانطور که نظرخواهی نشان می‌دهد تنها ۹ درصد موافق حمله نظامی هستند. این خیلی کمتر از عدد ۷۲ درصد موافق به حمله عراق قبل از آن حمله است. برای همین فکر می‌کنم از این به بعد تبلیغات به این سمت خواهد رفت که مردم آمریکا را قانع کند که دیپلماسی و حتی تحریم ایران نتیجه نخواهد داد و آمریکا باید دست به حرکتهای جدی تری بزند. برای همین بنوعی شعارهای سیاسمتداران ایران که می‌گویند ایران از تحریم نمی‌ترسد، با ایجاد این تصویر که تحریمها فایده‌ای نخواهند داشت،‌ ایران را به جنگ نزدیکتر می‌کند.

من دوست دارم در مورد نظرات مردم در ایران هم بنویسم، ولی متاسفانه در اینگونه مسایل سیاسی آمار معتبری نیست. با اینحال می‌شود نوع دیدگاههای مختلف را دید یا شنید. کامنتهای مطلب «شنا برخلاف جریان رود»(لینک از الپر) را بخوانید.

Thursday, February 16, 2006

اشتراک ایمیلی

امکان گرفتن نوشته‌های این وبلاگ را از طریق ایمیل اضافه کرده‌ام. کافی است که ایمیل خود را در قسمت «اشتراک ایمیلی» سمت چپ صفحه وارد کنید. هنگامی که ایمیل نوشته‌های بلاگ را می‌گیرید، اگر بجای حروف فارسی چیزهای عجیب غریب دیدید، باید به قسمت View/Encoding برنامه‌ای که استفاده می‌کنید بروید و Unicode یا utf8 را انتخاب بکنید.

اگر هم وبلاگ دارید این سرویس feedblitz را یک نگاهی بکنید، برای فرستادن نوشته‌ها از طریق ایمیل از Bloglet صدبار بهتر است.

جامعه مدنی خارج ایران و رانندگان اتوبوس تهران

این قضیه اعتصاب و بعد زندانی شدن راننده اتوبوسها تهران از آن خبرهایی است که بدلیل خبرهای مساله هسته‌ای دارد بهش کم توجهی می‌شود.

در چند سال اخیر، هیچ حرکت در جهت جامعه مدنی تو ایران نبوده است که در خارج از ایران حمایت مردمی بگیرد. حتی زمانی که به کوی دانشگاه حمله شد که به مثابه میدان تیانمان ایران بود، بازهم در خارج بجز محکوم کردن توسط سخنگوی بعضی از دولتها اتفاق دیگری نیافتاد. اما برای اولین بار این حرکت راننده اتوبوسهای ایران توسط بخشی (هرچند کوچک ) از جامعه جهانی حمایت شد. روزنامه «واشینگتون پست» (لینک از حسین ) خبر داده است که چگونه اتحادیه‌های کارگری ۱۸ پایتخت دنیا قرار گذاشته بودند که روز چهارشنبه گذشته در مقابل سفارتخانه‌های ایران تظاهرات کنند. یک خبر دیگر راجع به همین موضوع در سایت گویا هست.

اینکه جامعه مدنی خارج از ایران از این حرکتها حمایت کند، خیلی بیشتر می‌تواند موثر باشد تا حمایت لفظی سیاستمداران. البته باید خبرش به داخل ایران برسد تا تاثیر گذار باشد، که آن مطلب دیگری است.

محافظه کاری در آمریکا

یک نکته دیگر از دوستم هژیر:


در چند سالی که در آمریکا بوده ام باز بودن آمریکاییها به تغییر و ایده های جدید را از مهمترین مشخصات متمایز کننده اونها دیده ام. این تفاوت در مقایسه با ایران اونقدر بارز بود که کمتر متوجه جریان مقابل اون، محافظه کاری و بازگشت به گذشته، در درون آمریکاییها بودم. در نتیجه خبری در روزنامه های امروز برام جالب توجه بود: قاضی اسکالیا، از قضات شورای عالی قضایی آمریکا، در یک سخنرانی جدید گفته بود که: " آدم باید احمق باشه که ادعا کنه چون دنیا در حال تغییر هستش، اصول قانون اساسی نیز نیاز به بازنگری داره." بدون دانستن هویت گوینده، احتمالا فکر میکردم که این گفته توسط یکی از روحانیون سنتی در جناح راست ایران یا یک مرجع سنی درعربستان ایراد شده و اون رو به حساب دور بودن طرف از دنیای امروز میزاشتم!
توجه داشته باشید که شورای عالی قضایی در آمریکا پرقدرتترین نهاد قانونی است و تصمیمات اون در موارد قضایی بر تصمیمات هر مرجع دیگه ای ارجحیت داره. در نتیجه میشه دید چه تفکر محافظه کاری در بالاترین سطوح تصمیمگیری آمریکا حضور داره.
جالب اینجاست که اگر در قانون اساسی آمریکا تجدید نظر نشده بود، هنوز برده داری قانونی می بود! به کار بردن کلمه احمق (idiot) هم در این جمله اسکالیا خیلی قویتر از اون چیزیه که در اظهار نظر در موارد غیر بدیهی از آمریکاییها دیده میشه. در مجموع این موضوع هم یادآوری ای بود که آمریکا فقط از ساکنان شهرهای دانشگاهی مثل بوستون و سن فرانسیسکو تشکیل نشده، و هم این که تفاوت فکر بین آمریکاییها و ایرانیها ممکنه در مواردی چندان هم زیاد نباشه.


البته من باید اضافه کنم که اسکالیا تقریبا محافظهکارترین شورای عالی قضایی آمریکاست. من هم هر موقع حرفهای قاضی اسکالیا را می شنوم، میگویم یکی این را بفرستد پهلوی مصباح یزدی.

آدم زیر بار زور هم می‌رود! آنهم هرروز!

این احمد زیدآبادی بدجنس ایده‌ من را هنوز نوشته نشده ازم ‌دزیده، کرده اش مقاله:
«آدم عاقل زیر بار زور می‌رود یا نمی‌رود؟»